قواعد برای تقطیع:


 

1/ در هنگام تقطیع, هجای سه حرفی را به یک هجای دو حرفی تقسیم می کنیم:  کار = کا , ر


 

 


 

2/ در هنگام تقطیع, از هجای چهار حرفی, حرف چهارم را افکنده, سپس هجای سه حرفی باقیمانده را مطابق قاعده ی (1) به یک هجای دو حرفی و یک هجای یک حرفی تقسیم می کنیم: دوست ← دوس ← دو , س


 

 


 

3/ در آخر مصراع هجای سه حرفی و چهار حرفی به دو هجا تقسیم نمی شود بلکه با همان شکل, یک هجای دو حرفی محسوب می گردد.


 

 


 

4/ در هجای سه حرفی اگر حرف دوم, مصوت بلند و حرف سوم (ن) ساکن باشد, مصوت بلند را به مصوت کوتاه تبدیل می کنیم ( می توان به جای تبدیل مصوت بلند به مصوت کوتاه (ن) را حذف کرد). مانند: جان ← جُن  /   چون ← چُن /   زین ← زِن   یا   جان ← جا  و. (حذف نون)


 

اما به ندرت اتفاق می افتد که باید مطابق بند (1) عمل گردد.


 

مانند: قامت آزاده را ز راه تملق/ پیش فرومایگان ( فـُ  رو  ما  ی  گا  ن ) (U - - U - U )خم نتوان کرد.


 

 


 

5/ حروف مشدد را دو حرف باید به حساب آورد. مانند: معطّر ← مـُ    عطـ   طر     (U - -  )


 

 


 

6/ گاهی به جای دو هجای کوتاه (U U ) یک هجای بلند قرار می گیرد. مانند: گردم (- -)  =    گر  د  م   ( - U U ) /  دانا (- -) = دا  نـ  ا (- U U ) / ستمکاران (U- -  -) = سـ  تم کا  ر  ان (U - - U U )


 

 


 

7/ ( ـه , ه ) در کلماتی مانند دانه » و بهره » حرف نیست بلکه نماد کسره یا مصوت کوتاه ( ِ ) است و در تقطیع به حساب نمی آید مگر در آخر مصراع که آن را یک صامت ساکن می انگاریم.


 

مانند: گشته (- U ) / همه (U  U ) / شده (U  U )


 

 


 

8/ همزه ای که بر روی ( ـه و ه نماد کسره ) نوشته می شود (ی) مکسور است و خود به تنهایی یک هجای کوتاه محسوب می شود. مانند: گفتة = گفـ   تِ    ی


 

 


 

9/ حرف عطف (واو) بیشتر ضمه تلفظ می شود و در تقطیع, حرفی مستقل به شمار نمی رود. اما اگر پیش از آن مصوت باشد ( وُ ) خوانده می شود. مانند: تکیه بر تقوا و دانش ← تقوا  وُ  دانش


 

 


 

10/ ( و ) در کلماتی نظیر ( تو, خورشید, خود) نماد ضمه است نه حرفی مستقل. ولی در آخر مصراع, آن را ( واو ساکن ), صامت می شماریم. مانند: تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو ( واو در تو » ساکن تلفظ می شود.


 

 


 

11/ ( و ) در کلماتی نظیر (خویش, خواندن, خواهش) در تقطیع به حساب نمی آید. زیرا عروض مبتنی بر تلفظ است نه کتابت. مانند: خویش = خیش


 

 


 

12/ ( آ ) اگر مستقل تلفظ شود, برابر است با ( عا ) و یک هجای بلند است. مانند: آجل = عاجل 


 

اما گاهی با حرف ساکن پیش از خود پیوسته تلفظ می شود و در این صورت تنها ارزش یک مصوت بلند دارد.


 

مانند: آدم آورد = آدماورد


 

 


 

13/ همزه ی اول کلمه که به شکل (الف) نوشته می شود, گاه مستقل به تلفظ در می آید. مانند: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما = دو  ش  اَز  -  U -  / و گاه با حرف ساکن پیش از خود پیوسته تلفظ می گردد. مانند: یاران طریقت بعد از این تدبیر ما = بعدَزین   -   U -


 

 


 

14/ در کلماتی که آخرشان به کسره ( ِ ) , ضمه ( ُ ) و نماد کسره یا ضمه ( ـه , ه , و ) ختم شود, گاهی کسره یا ضمه از حد معمول یک مصوت کوتاه کشیده تر تلفظ می شود. در این صورت هجای کوتاه را بلند به شمار         می آوریم. مانند: شبِ تاریک و بیمِ موج و. / از نیِ کلک همه قند / تو بمان ای آنکه چون تو (واو دومین تو ساکن تلفظ شود)


 

 


 

15/ اگر مصوت بلند (ی) در وسط و آخر کلمات به مصوت کوتاه یا بلند دیگری متصل شود, به صامت پیش از آن کسره می دهیم و (ی) مصوت بلند را به (ی) صامت تبدیل می کنیم.


 

مانند: خیابان = خِیابان  /  ساقی = ساقِی / بیا = بِیا  /  روزی = روزِی  /  سیه = سِیه  / تعبیه   = تعبِیه


 

 


 

16/ مصوت بلند (و) گاهی کوتاه تر از حد معمولِ یک مصوت بلند تلفظ می شود و بنابراین یک مصوت کوتاه به حساب می آید (مانند قاعده ی 10). مثال: آهویی = آهُویی  /  سوی = سُوی  /  ابرویت = ابرُویت


 

 


 

17/ عبارات عربی را چنان که خوانده می شود تقطیع می کنیم نه بدان گونه که نوشته می شود.


 

مانند: الا یا ایها الساقی. = اَ  لا  یا  اَی  ی  هَس  سا  قی  اَ  دِر  کأ  سن  و  نا  ول  ها   


 

یا: فی الفَلِواتِ = فِل  فـَ  لـِ  وا  تی


 

 


 

/ بعضی از مصراع های دارای وزن (ساده ی دو رکنی کامل یا چهار رکی کامل) و (همگون کامل) را می توان به دو مصراع کوچکتر (= دو رکنی ← دو مصراع یک رکنی؛ چهار رکنی ← دو مصراع دو رکنی) تقسیم کرد. این نکته حائز اهمیت است که پایان هر یک از این مصراع های کوچکتر نیز همانند پایان مصراع معمولی است. یعنی اگر آخرین هجای آنها یک حرفی, سه حرفی یا چهار حرفی باشد, باید دو حرفی انگاشته شود.


 

مانند: برگ درختان سبز در نظر هوشیار /  آغاز عالم غلغله پایان عالم زله / عشقی و شکری با گِله آرام با زالها


 

 


 

19/ (مفتعلن) و (مفاعلن) می توانند در بسیاری از موارد به جای هم بنشینند, بی آنکه آهنگ و وزن شعر مختل شود.


 

مفتعلن به جای مفعالن ← بهار شد بهار شد وطن چو لاله زار شد / تا که شمارد این همه لاله ی بی شمار را ← مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن ← مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن


 

مفاعلن به جای مفتعلن ←  مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن ← مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفاعلن


 

 


 

20/ هرگاه اولین رکن مصراعی (فعلاتن) باشد می تواند به جای آن (فاعلاتن) بیاید. ولی عکس آن جایز نیست.


 

فعلاتن فعلاتن فعلن ←  فاعلاتن فعلاتن فعلن


 

 


 

21/ هرگاه آخرین رکن مصراعی (فَعِلن) باشد, می توان به جای آن (فع لن) آورد.


 

مانند: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن


 

بنابراین دو قاعده اگر اول مصراع فعلاتن و آخر آن فعلن باشد بیت ممکن است به چهار احتمال تقطیع شود.


 

مثالی چند برای دو قاعده ی (20 و 21) : لب شیرین گشود و با من گفت / وز شکرخنده ریخت آب از قند ← فعلاتن (= فاعلاتن) مفاعلن فعلن (= فع لن)


 

 


 

22/ در برخی از مصراع ها و ابیات گاه چنان پیش می آید که با تغییر جای تکیه» می توان آن مصراع یا بیت را به دو یا چند وزن خواند. وزن اصلی مصراع یا بیت دو وزنی » را باید از وزن بقیه ی مصراع ها یا بیتها تعیین کرد.


 

مانند:


 

ـ ای مه رخشان شب افروز من (1: مفتعلن مفتعلن مفتعل / 2: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)


 

ـ ای ز عکس رخ تو آینه ماه (1: فعلاتن مفاعلن فعلن / 2: فاعلاتن مفاعلن فعلن / 3: فعلاتن (= فاعلاتن) فعلاتن فعلن)


 

ـ در مصراع اول بیت زیر می توان با افزودن یک حرف تغییر آهنگ ایجاد کرد:


 

لب بر لب نی بر سنگی نشستم/ سر کرد نی با من نوای کوهساران ← مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع


 

لب بر لب نی بر سر سنگی بـ + نشستم ← مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیل

مهارت نویسندگی خود را ارزیابی کنید.

تمرین اول از دوره آنلاین کارگاه نویسندگی

خود آزمایی عروض و قافیه 2

  ,u ,← ,یک ,حرفی ,هجای ,    ,می شود ,مصوت بلند ,  مانند ,یک هجای ,مفتعلن مفتعلن مفتعلن ,مفاعلن مفاعلن مفاعلن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش های کاربردی طراحی سایت با لاراول BTS MY LOVE NIMA VATANPARAST مرجع بازی های فشرده اندروید و کامپیوتر فایل صفر21 پارکت وبلاگ رسمی علی محسنی تکلّو شهید حسین نصیری بینش papilfilm